کیاوشکیاوش، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
روشنکروشنک، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

روزهای شیرین با تو بودن

کرم ابریشم

                      روزي سوراخ كوچكي در يك پيله ظاهر شد . شخصي نشست و ساعت ها تقلاي پروانه براي بيرون آمدن از سوراخ كوچك پيله را تماشا كرد . آن گاه تقلاي پروانه متوقف شد و به نظر رسيد كه خسته شده و ديگر نمي تواند به تلاشش ادامه دهد . آن شخص مصمم شد كه به پروانه كمك كند و با برش قيچي سوراخ پيله را گشاد كرد . پروانه به راحتي از پيله خارج شد، اما جثه اش ضعيف و بال هايش چروكيده بودند . آن شخص به تماشاي پروانه ادامه داد . او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحكم شود . اما چنين نشد ! ...
4 اسفند 1390

رقابت

کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت  مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد  متوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی  میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.  فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش  را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت  و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید... که کلاه  خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را  بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد. سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ ا...
3 اسفند 1390

نقشه رو بده من.

  زن در حال قدم زدن در جنگل بود كه ناگهان پايش به چيزي برخورد كرد . وقتي كه دقيق نگاه كرد چراغ روغني قديمي اي را ديد كه خاك و خاشاك زيادي هم روش نشسته بود. زن با دست به تميز كردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشي كه بر چراغ داد طبيعتا يك غول بزرگ پديدار شد....!!! زن پرسيد : حالا مي تونم سه آرزو بكنم ؟؟ غول جواب داد : نخير ! زمانه عوض شده است و به علت مشكلات اقتصادي و رقابت هاي جهاني بيشتر از يك آرزو اصلا صرف نداره،همينه كه هست....... حالا بگو آرزوت چيه؟ زن گفت : در اين صورت من مايلم در خاور ميانه صلح برقرار شود و از جيبش يك نقشه جهان را بيرون آورد و گفت : نگاه كن. اين نقشه را مي بيني ؟ اين كشورها ...
3 اسفند 1390